اشک شفق

 
 

دل نوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی

 
 

آرشیو مطالب

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) (97)

حضرت امیر الموءمنین علی (علیه السلام) (183)

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) (109)

حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام ) (38)

حضرت امام حسین (علیه السلام ) (173)

حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) (13)

حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) (20)

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) (31)

حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) (18)

حضرت امام رضا(علیه السلام ) (52)

حضرت امام محمد تقی(علیه السلام) (24)

حضرت امام علی النقی(علیه السلام) (16)

حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) (25)

حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه) (233)

اصحاب و یاران حضرت امام حسین (علیه السلام) (153)

سروده های دیگر (186)

کتاب های الکترونیک (4)

 
 
 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 844718
بازدید امروز :152
بازدید دیروز : 187
تعداد کل پست ها : 1385

 

غم

غم آمده، غم آمده، غمخوار کجایی؟
آمد به کفم جان ز غم ای یار، کجایی؟

اغیار همه گرد من غمزده جمعند
ای مونس و ای یار وفادار کجایی؟

بی روی تو گلزار جهان همچو کویر است
ای سرو روان زینت گلزار، کجایی؟

عمریست ز هجران تو ای یار بسوزم
آتش به من خسته مددکار، کجایی؟

بی تاب و توانم مددی کن به من زار
من گشته ام از هجر تو بیمار،کجایی؟

من چشم به راه خبر آمدن تو
کافی است دگر وعده دیدار، کجایی؟

تو رخ بنما جان بستان از من مسکین
ای یوسف زهرا (س) گل بی خار، کجایی؟

ما را برهان از شب ظلمانی هجران
ای ماه شب هفت و سه و چار، کجایی؟

یک عمر سر کوچه نشستم که بیایی
آزرده ام از طعنه انظار،کجایی؟

یک عمر دو دستم به دعا در طلب تو
پاسخ ز تو انگار نه انگار،کجایی؟

جان می دهمت گر که به من رخ بنمایی
گر نیست مرا درهم و دینار،کجایی؟

از دیده ی من خون ز غم هجر تو جاری است
کن رحم بر این دیده ی خونیار،کجایی؟

هستیم خریدار تو ای یوسف زهرا(س)
سر گشته به هر گوشه ی بازار،کجایی؟

ای دلخوشی روز و شب من مددی کن
هستم به غم و غصه گرفتار،کجایی؟

دانم که تو در پیش منی لحظه به لحظه
ای نور خدا حجت دادار،کجایی؟!!

 




دوشنبه 92 خرداد 13 | نظر بدهید

 

آن روز

وقت سحر رسید خدایا ترا سپاس
صبح ظفر رسید خدایا ترا سپاس

بعد از هزار سال غصه و اندوه و انتظار
غصه به سر رسید خدایا ترا سپاس

دیگر خبر ز تلخی زهر فراق نیست
زیرا شکر رسید خدایا ترا سپاس

از پشت ابر تیره برون آمده است ماه
قرص قمر رسید خدایا ترا سپاس

روشن شده است دیده ز نور جمال او
نور بصر رسید خدایا ترا سپاس

مس وجود ماست پس از این طلای ناب
در و گهر رسید خدایا ترا سپاس

شد انتظار ها به سر و منتظر رسید
چون منتظر رسید خدایا ترا سپاس

مردی حضور داشت و حالا ظهور کرد
جان در نظر رسید خدایا ترا سپاس

نادیده دلبری که دل از ما ربوده بود
چون از سفر رسید خدایا ترا سپاس

دل برده اند آل محمد (ص) ز شیعیان
فخر بشر رسید خدایا ترا سپاس



شنبه 91 اسفند 12 | نظر بدهید

 

بهار مهربانی

دلم را کرده ام هدیه به یار مهربانی ها
همه دار و ندارم شد نگار مهربانی ها

مخور غم عاقبت طی می شود فصل خزان ای دوست
و آنگه می رسد فصل بهار مهربانی ها

من جور و جفا دیده اگر مهر و وفا بینم
یقینا می کنم جان را نثار مهربانی ها

اگر جویا شوی از من عیار مهربانی را
فقط آل علی (ع) باشد عیار مهربانی ها

قرارم شد ز کف از شوق دیدار گل زهرا(س)
به پای سر دویدم تا قرار مهربانی ها

به هر جایی نظر کردم به جز رویش ندیدم من
همه جای جهان دیدم دیار مهربانی ها

زمانه محوری دارد که می گردد به حول آن
و آن محور نباشد جز مدار مهربانی ها

گلی روییده در عالم به نام یوسف زهرا (س)
و با آن گل بهار ما بهار مهربانی ها



پنج شنبه 91 مهر 20 | نظر بدهید

 

اما بعد...

انتظار انتظار اما بعد
دیده شب زنده دار اما بعد

انتظاری بدون کوشش و سعی!
دل بدست نگار اما بعد

عمرمان در خزان غم طی شد
با امید بهار اما بعد

سینه لبریز عشق دلبر بود
دل ما بیقرار اما بعد

همه تقصیر ها به گردن دهر
اف بر این روزگار اما بعد

عشق بود و امید بود و دگر
گریه بی اختیار اما بعد

بگذرد نیمه های شعبانها
بارها بیشمار اما بعد

صبح صادق چقدر نزدیک است؟
چند لیل و نهار اما بعد

عاقبت یار می رسد از راه
یار سیمین عذار اما بعد

شیعه ام جان فدای دوست کنم
شیعه ی هشت و چار اما بعد

فخر ما پیروی ز آل علی(ع) است
با تمام عیار اما بعد



شنبه 91 تیر 17 | نظر

 

راه و رسم انسانی

این حوالی هوا زمستانی است
آسمان دو چشم بارانی است

جمعه ها یک به یک گذر کردند 
کی رسد جمعه ای که شعبانی است

شب هجران سحر نمی گردد
شام هجران عجیب طولانی است

دل ما پیش حضرت عشق است
کار سر هم که سر به فرمانی است

جان شیرین فدای مقدم دوست
این فقط راه و رسم انسانی است

پیروی از چهارده معصوم (ع)
شیعگی کردن و مسلمانی است

راه شیعه ره خداوند است
راه روشن، طریق نورانی است

یاعلی(ع) گفته ایم از اول
حرف اول کلام پایانی است



شنبه 91 تیر 17 | نظر

 

تک مصرع عشق

تو سرو خرامان منی ای گل نرگس
زیبا گل بستان منی ای گل نرگس

تک مصرعی از عشق سرودم من شیدا
تک مصرع دیوان منی ای گل نرگس

عمرم همه با روی تو چون فصل بهار است
تو فصل بهاران منی ای گل نرگس

ای روشنی دیده ی بینای دو عالم
تو نور دو چشمان منی ای گل نرگس

ذکر تو همه ورد لب قاری قران
تو آیه ی قران منی ای گل نرگس

با توست که تکمیل شود دین مسلمان
دین من و ایمان منی ای گل نرگس

بیمارم و بی روی تو درمان نپذیرم
دارویی و درمان منی ای گل نرگس

جان همه عالم به فدای قدمت باد
تو جانی و جانان منی ای گل نرگس



چهارشنبه 91 تیر 7 | نظر بدهید

 

گل نرگس

من واله و حیران توام ای گل نرگس
حیران و پریشان توام ای گل نرگس

تو سرو خرامانی و در سایه مهرت
من مرغ غزل خوان توام ای گل نرگس

ای آن که تویی پادشه جود و سخاوت
من تشنه ی احسان توام ای گل نرگس

پهن است به هر رهگذری سفره ی مهرت
من جیره خور خوان توام ای گل نرگس

هستی تو گل سر سبد باغ ولایت
من خار بیابان توام ای گل نرگس

ای دار و ندارم به فدای قدم تو
سر در کف فرمان توام ای گل نرگس

آیات خداوند همه وصف رخ توست
من قاری قران توام ای گل نرگس



سه شنبه 91 تیر 6 | نظر بدهید

 

انتخابات

من منتخب خدای سبحان هستم
در مجلس عشق مرد میدان هستم

تبلیغ من است آیه های قران
من معنی آیه های قران هستم

کعبه است ستاد انتخاباتی من
در کرببلا نیز سخنران هستم

گاهی بروم به سامرا گه به بقیع
گاهی به قم و گهی خراسان هستم

هرجا که نظر کنی مرا می بینی
هرچند که من زدیده پنهان هستم

خورشید یکی ز انشعابات من است
من مطلع الانوار درخشان هستم

چشمان شماست عکس تبلیغی من
بگشای دو دیده را که من آن هستم

والله من از علی(ع) مدد می جویم
خصم ستم و یار ضعیفان هستم

مولای من است حضرت عشق علی(ع)
من حیدریم ، به اوج ایمان هستم



شنبه 90 اسفند 6 | نظر بدهید

 

یا صاحب الزمان(عج)

نور قلوبنا، تو بیا صاحب الزمان (عج)
ای حجت خدا ، تو بیا صاحب الزمان (عج)

ای آخرین پناه همه شیعیان بیا
روحی لک الفدا، تو بیا صاحب الزمان (عج)

مولا ز هجر روی تو بیمار گشته ایم
بر درد ما دوا، تو بیا صاحب الزمان (عج)

مولا به جان حضرت زهرا(س) ، بس است هجر
بگذشت عمر ما، تو بیا صاحب الزمان (عج)

در مشهدی ، به سامره ای ، یا به کربلا
هستی به هر کجا، تو بیا صاحب الزمان (عج)

جشن امامت است ولی بی حضور تو
جشن است بی صفا، تو بیا صاحب الزمان (عج)

آید به گوش ناله زهرا(س) ز پشت در
کای منتقم بیا، تو بیا صاحب الزمان (عج)

حق علی(ع) نمی شد اگر غصب بی گمان
بودی تو بین ما، تو بیا صاحب الزمان (عج)

آقا ظهور توست، فقط آرزوی ما
ذکر قنوت ها، تو بیا صاحب الزمان (عج)

هجران بس است،وقت وصال تو آمده
آقا بیا بیا ،تو بیا صاحب الزمان (عج)

بی توست مشکلات فراوان به کار ما
اکشف کروبنا، تو بیا صاحب الزمان (عج)



پنج شنبه 90 بهمن 13 | نظر بدهید

 

امام زمان (عج)

نشسته در بیت خدا حضرت صاحب الزمان
نظاره گر به حال هر پیر و جوان شیعیان

گاه رود به سامرا گاه به مشهد الرضا
اوست امیر شیعیان به جای جای این جهان

گشته اگر چه این جهان لبالب از ظلم و ستم
ولی به دست او شود جهان بسان گلستان

عادل و عدل گستر و ریشه ظلم برکن است
ز حکم او رضا بشر ز هر نژاد و هر زبان

زمینیان ز مقدمش سر به سجود برده اند
به شوق پر گشوده اند به عرش خیل قدسیان

دیده ی ما زمینیان جایگه قدوم اوست
فرش به زیر پای اوست گر چه پر فرشتگان

نیمه شعبان شده و روز ولادتش رسید
باغ جهان ز مقدمش زنده شده گرفته جان



شنبه 90 تیر 25 | نظر بدهید

 
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin